تربیت یکی از مهمترین مقوله های مطرح و قابل توجه برای تحصیل کمالات روحانی و نفسانی می باشد که اهل بیت علیهم السلام نیز به آن بسیار سفارش نموده اند. مسئله تربیت از همان نوزادی و چه بسا از دوران بارداری آغاز می گردد.
اگر بخواهیم اجتماعی سالم و امن داشته باشیم باید فرزندان خویش را درست تربیت کنیم تا جامعه ای سالم و با نشاط داشته باشیم. امامان معصوم ما برای هدایت صحیح ما در طی این طریق دستوراتی ارائه فرموده اند که ما را در این مسیر پُر فراز و نشیب دستگیری می کند. امام کاظم علیه السلام نیز جهت تربیت صحیح کودکان راهکارهایی توصیه فرموده اند که به برخی از آنان اشاره می نماییم.
پیوند عاطفى والدین و فرزندان از نشانههاى خداوند است؛ پیوند ناگسستنى و بى شائبهاى که بر اساس محبت است نه نیاز و منفعت. وابستگى عاطفى فرزند به والدین بیش از تعلق خاطر والدین به فرزند است. نیاز به عاطفه سراسر وجود کودک را فرا گرفته و او را به عنایت والدین نیازمند ساخته است. کودک توان دورى از والدین را ندارد و هرگونه بى توجهى پدر و مادر به این وابستگى، مىتواند براى آینده کودک مشکل آفرین باشد. متاسفانه امروزه برخى از والدین،- بى آن که ناگزیر باشند- ، فرزندان خود را به مهد کودک مىسپارند. هر چند مهد کودک بُعد اجتماعى شخصیت کودکان را پرورش مىدهد، اما هرگز پاسخگوى نیاز حیاتى کودک به عاطفه نیست. بنابراین شایسته است والدین، در حد امکان، فرزندان خود را از حلاوت مهر مادرى و عطوفت پدرى محروم نسازند. توجه به وابستگى کودک چنان مهم است که حتى در محافل نباید میان پدر و فرزند که کنار هم نشستهاند، فاصله انداخت. امام کاظم (ع) مىفرماید:
" رسول خدا (ص) از فاصله انداختن بین پدر و فرزند نهى فرموده است." (1)
وفاى به وعده، حتى در برابر کفار، از صفات پسندیده و مورد توجه پیشوایان دین است. این عمل مهم در برخورد با کودکان از اهمیت بیشترى برخوردار است. کودکان جز به تحقق وعده والدین نمىاندیشند، در وفاى والدین تردید ندارند و همواره به انتظار لحظه موعود مىنشینند. هرگونه تأخیر و تخلف در وفاى به وعده آنها را مىآزارد و به تخریب روحیه اعتماد به والدین مىانجامد. افزون بر این، چنین کردار ناپسندى غیرمستقیم درس پیمان شکنى به آنان مىآموزد. کلیب صیداوى نقل مىکند که، امام کاظم(ع) فرمود: "اذا وعدتم الصبیان وفوا لهم ... ؛ هنگامى که به فرزندانتان وعده دادید، وفا کنید؛ همانا کودکان چنان مىپندارند که شما به آنها روزى مىدهید. خداوند متعال به خاطر هیچ چیزى به اندازه زنان و کودکان خشمگین نمىشود." (2)
نماز ستون دین و سرچشمه همه نیکی هاست. هرچند این امر مهم همزمان با سن تکلیف بر انسان واجب مىشود؛ اما هر چه زودتر فرزندان با آن آشنا گردند، سریع تر تحت الطاف الهى قرار مىگیرند و شتابان تر در راه کسب فضایل اخلاقى گام خواهند گذاشت.
انسانى که از کودکى با نماز آشنا و مأنوس شود، زودتر شیرینى عبادت و ارتباط با پروردگار را مىچشد و دیگر هرگز ذائقه دلش طعم تلخ گناه را نمىپسندد. از بُعد اجتماعى نیز نماز، نوجوان را به جماعت نیک رفتاران و پسندیدگان پیوند مىدهد و از فرو رفتن در گرداب آشنایى با آلودگان و تبهکاران بازمىدارد. نماز در نوجوانى و قبل از تکلیف، تجربهاى شیرین و جذاب است و هنگام تکلیف، احساس سختى فرایض را از انسان دور مىسازد. بدین جهت ائمه علیهم السلام فرزندان خود را، قبل از سن تکلیف، با نماز آشنا مىساختند. امام کاظم(ع) فرمود: " مروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا سبع سنین ..."؛ هنگامى که فرزندانتان به سن هفت سالگى رسیدند، آنها را به نماز فرمان دهید. (3)
اسلام به پیشگیرى از گناه اهمیت بسیار مىدهد و براى از بین بردن زمینههاى گناه تأکید مىکند. رعایت حجاب، پرهیز از اختلاط زنان و مردان، کراهت سخن گفتن بسیار با نامحرمان و ... از همین باب است. جدا کردن بستر فرزندان در آستانه سن تمیز نیز بخشى از برنامه پیشگیرى از گناهان است. امام کاظم (ع) می فرماید: " ... هنگامى که فرزندانتان به ده سالگى رسیدند، بسترشان را از هم جدا کنید." (4)
مسئولیت دادن به فرزندان از روش هاى مؤثر تربیتى است. مسئولیت، اگر متناسب با توان کودکان باشد و در انجام دادن آن یارى شوند، اعتماد به نفسشان را تقویت مىکند و آنان را براى پذیرش و به انجام رساندن مسئولیت هاى بزرگتر آماده مىسازد. علاوه براین، کودکان احساس مىکنند که والدین براى آنها احترام قایلند و آنها را ناتوان نمىانگارند. پیشواى هفتم شیعیان، در فرصت هاى مناسب، به فرزندانش مسئولیت مىداد. سلیمان جعفرى مىگوید: "هنگامى که یکى از فرزندان امام کاظم(ع) در بستر مرگ بود، حضرت به فرزندش قاسم فرمود: بر بالین برادرت سوره صافات بخوان. قاسم قرائت سوره صافات را شروع کرد و چون به آیه «اهم اشد خلقا ام من خلقناه ...؛ رسید، برادرش وفات یافت." (5)
آن حضرت همچنین، هم زمان با وصى اصلى قرار دادن حضرت رضا(ع) سه تن از فرزندانش (عباس، اسماعیل و احمد) را در مسئولیت وصایت با امام هشتم(ع) همراه ساخت.
برخى از کودکان بسیار شلوغ، پُرتحرک و ناآرامند؛ به هر کارى دست مىزنند و چه بسا سبب آزار والدین مىشوند. برخى از والدین در برابر آنها موضع مىگیرند، لب به سرزنش مىگشایند و آنان را نابهنجار به شمار مىآورند؛ درحالى که تحرک و ناآرامى کودکان معمولاً طبیعى است و کسانى که در کودکى شلوغ و پرتحرک باشند، در جوانى آرام و بردبار خواهند شد. بنابراین بجاست والدین کمرهمت ببندند و با صبر و حوصله، خود را براى گذر از این دوره حساس و چه بسا طاقت فرسا مهیا سازند.
امام کاظم فرمود:" تستحب عرامه (6) الصبى فى صغره لیکون حلیما فى کبره؛ ... ما ینبغى ان یکون الا هکذا؛ سزاوار است فرزند در کودکى شلوغ و پرتحرک باشد تا در بزرگى صبور و بردبار شود؛ ... و جز این روا نیست. (7)
تبعیض و تفاوت دو واژه نزدیک، ولى متفاوت است. تبعیض بدین معناست که در میان افراد هم پایه و همسان بى دلیل فرد یا افرادى را برتر به شمار آوریم؛ ولى تفاوت عبارت است از برترى شایستگان. در سیره تربیتى امام کاظم (ع) تبعیض ممنوع، و تفاوت مجاز شمرده شده است. تبعیض میان فرزندان بذر کینه و اختلاف و بدبینى به والدین را در دل کودکان مىپراکند. امام کاظم (ع) از پدرانش چنین نقل مىکند: مردى یکى از دو فرزندش را بوسید و دیگرى را رها کرد. رسول خدا (ص) [با ناراحتى] فرمود: چرا بین آنها به مساوات رفتار نمىکنى؟ (8)
تفاوت اگر بجا و منطقى باشد، موجب پیشرفت فرزندان مىشود؛ زیرا حس رقابت سالم را در آنها تقویت مىکند. امام کاظم(ع) در مواردى میان فرزندانش تفاوت قائل مىشد. رفاعه از حضرت موسى بن جعفر(ع) پرسید: اى فرزند رسول خدا، مردى چند پسر دارد؛ آیا برتر شمردن یکى بر دیگران، درست است؟
امام (ع) پاسخ داد: "نعم، لا باءس؛ قد کان ابى(ع) یفضلنى على عبدالله"؛ بله، مانعى ندارد؛ زیرا پدرم [حضرت صادق(ع)] مرا بر عبدالله، برادر بزرگترم ترجیح مىداد. (9)
حضرت رضا(ع) نیز فرمود: پدر بزرگوارم اسماعیل را، با آن که از عباس کوچکتر بود، در سرپرستی صدقه اموال بر عباس مقدم داشت. (10)
شیخ مفید مىنویسد: " احمد بن موسى شخصى بخشنده، بزرگوار و با ورع بود، امام کاظم (ع) او را دوست مىداشت، بر دیگران مقدم مىشمرد و مزرعه خود را به او بخشید." (11)
تفاوت نهادن میان فرزندان امرى بسیار ظریف و حساس است و نیاز به کمال دقت و ظرافت دارد؛ زیرا ممکن است فرزندان آن را تبعیض پندارند. پس والدین باید به موارد زیر دقت داشته باشند:
1- هنگام تفاوت نهادن میان فرزندان، به گونهاى رفتار کنند که کسى آن را تبعیض به شمار نیاورد.
2- دقت کنند که سبب برترى فرزندى که برتر مىشمارند، کاملاً آشکار باشد.
3- در صورت امکان، امتیاز فرزند برتر را، با عباراتى سازنده، بیان کنند.
امام هفتم (ع) در مواردى حضرت رضا(ع) را بر دیگران ترجیح مىداد، او را الگوى دیگر فرزندان معرفى مىکرد و وجه برترىاش را آشکار مىساخت.
اسحاق بن موسى(ع) مىگوید: امام کاظم(ع) به فرزندانش مىفرمود: "برادرتان على(ع) دانشمند آل محمد (ص) است، درباره دینتان از او بپرسید وآنچه بیان مىکند، به خاطر بسپارید. همانا که ابوجعفر(ع) به من فرمود: دانشمند آل محمد در شمار فرزندان تو خواهد بود. کاش وى را درک مىکردم. بىتردید او همنام امیرمومنان [على] است." (12)
فرزندان تا وقتى به بلوغ شرعى، عقلى و اجتماعى دست نیافتهاند، به مراقبت والدین و هدایت آنها نیاز دارند. فراهم ساختن زمینه مساعد براى دستیابى فرزندان به جایگاه اجتماعى مناسب، بخشى از وظایف والدین در برابر فرزندان است. آنها باید براى رسیدن به این هدف، فرزندشان را در انتخاب شغل مناسب یارى دهند. چه بسیار فرزندانى که بر اثر بى توجهى والدین به مشاغل پَست و منفى تن دادهاند و به خاطر محروم بودن از راهنمایی هاى سودمند والدین، از موقعیت هاى ارزشمند و شایسته اجتماعى محروم شده اند، سرانجامشان به رذالت و پستى گراییده است و مایه ننگ و خوارى والدین گردیده اند. امام کاظم(ع) فرمود:
" شخصى [با فرزندش] خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا، حق این فرزند برمن چیست؟
حضرت فرمود: نام نیکو برایش انتخاب کن، او را ادب بیاموز و در موقعیتى نیک قرار ده." [جایگاه اجتماعى مناسب برایش فراهم ساز] (13)
در حدیث دیگرى مىفرماید: شخصى همراه فرزندش خدمت پیامبر(ص) رسید و گفت: یا رسول الله، من به فرزندم نوشتن آموختم، او را به چه کارى بگمارم؟
حضرت فرمود: او را به کارى که خشنودى خداوند در آن است بگمار و از پنج شغل بازدار: سیائى، صائغى، قصابى، حناطى و نحاسى.
مرد پرسید: "سیاء" کیست؟
فرمود: کسى که کفن مىفروشد و براى امتم آرزوى مرگ مىکند. همانا نوزاد امت من، نزد من از آنچه خورشید بر آن مىتابد، محبوب تر است. "صائغ" کسى است که در پى زیان (14) امت من است؛ "قصاب" ذبح مىکند تا آن جا که رحمت از قلبش مىرود؛ "حناط" کسى است که غذا را احتکار مىکند، همانا اگر خداوند محتکر را در حال دزدى مشاهده کند، بهتر است از این که او را چهل روز در حال احتکار ببیند؛ اما " نحاس"- برده فروش- جبرئیل نزدم آمد و فرمود: اى محمد، بدترین امت کسانىاند که مردم را مىفروشند.
هرچند روش غیرمستقیم و زبان عمل از زبان گفتار نافذتر است و معصومان علیهم السلام بیش از آنچه مىگفتند، با کردار خود، مردم را ارشاد مىکردند؛ ولى پند مستقیم نیز در سیره آنها بسیار مشاهده مىشود.
امام کاظم (ع) بعضى از فرزندانش را چنین اندرز مىدهد:" فرزندم! بپرهیز از این که خداوند تو را در گناهى که از آن نهىات کرده، ببیند؛ بپرهیز از این که پروردگار تو را از اطاعتى که بدان فرمانت داده، دور مشاهده کند. بر تو باد به تلاش و کوشش. هرگز خود را از کوتاهى در عبادت خداوند تهى مشمار؛ زیرا خداوند چنان که شایسته است عبادت نمىشود؛ و از مزاح بپرهیز که نور ایمانت را مىبرد و تو را سبک مىسازد؛ و از اندوه و کسالت دور باش، که از بهره دنیا وآخرتت جلوگیرى مىکنند.» (15)
مسافرت هاى خانوادگى مىتواند اثر تربیتى بسیار داشته باشد؛ زیرا:
1. باعث نشاط و شادابى اعضاى خانواده مىشود.
2. سبب استمرار نظارت پدر، که در حیات تربیتى فرزندان ضرورى است، مىگردد؛ این امر، به ویژه امروزه که پدران به سبب مشاغل زیاد در خانه کمتر حضور دارند، بسیار مهم است.
3. زمینه بروز استعدادها و شناخت نقاط ضعف و قوت کودکان را فراهم مىآورد.
4. میدان مناسبى براى تجلى اخلاق اجتماعى و تمرین صفات پسندیدهاى چون همکارى، تعاون، نوع دوستى، ایثار و گذشت به شمار مىآید.
5. چنانچه سفر، زیارتى باشد سبب تحکیم اعتقادات و توجه به معنویات مىشود.
على بن جعفر، برادر امام کاظم (ع) مىگوید: چهار مرتبه در کنار حضرت کاظم(ع) بودم و حضرت همراه خانوادهاش به سمت حج مشرف بودند. این سفرها گاه26 روز، زمانى 24 روز و گاه 21 روز به درازا مىکشید. (16)
امام (ع) هنگام تولد فرزندش امام رضا علیه السلام کلمات زیباى اذان و اقامه را در گوشش زمزمه فرمود و روان نورسیده خود را با آواى توحید صفا بخشید. نجمه مادر حضرت رضا(ع) مىگوید: هنگامى که وضع حمل کردم پسرم - على بن موسى- دست هایش را بر زمین قرار داده، سر را سمت آسمان بلند کرد و لبهایش را حرکت داد، گویا سخن مىگفت. پدرش موسى بن جعفر(ع) بر من وارد شد و فرمود: اى نجمه، کرامت پروردگارت گوارایت باد. آنگاه نوزاد را، که در لباس سفید پیچیده بودم، به حضرت دادم. امام (ع) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند؛ سپس آب فرات خواست و کامش را با آب فرات آشنا نمود؛ سپس او را به من داد و فرمود: بگیرش که او در روى زمین بقیة الله است. (17)
حضرت حتى در لحظات پایانى عمرش نیز به تربیت فرزندانش مىاندیشید. آن بزرگوار در وصیت نامهاش نکات تربیتى مهمى به یادگار نهاده، مىفرماید: ... درباره صدقات و اموال و فرزندان وصیت مىکنم ابراهیم و عباس و اسماعیل و ام احمد و على را، به ویژه در امر زنان؛ و پسرم على(ع) در امر آنها مختار است نه پسران دیگرم. همچنین در صدقه و ثلث پدرم و درباره اهل بیتم او اختیار دارد ... من داراى اموالى هستم که برای صدقه قرار دادهام؛ فرزندم على بدان آگاه و راست گفتار است و باید بدین وصیت عمل کند. و اگر از برخى از فرزندانم به عنوان وصى نام بردم، براى احترامشان بوده تا در اجراى وصیت شرکت کنند. فرزندان و همسرانم هر یک در همان خانهاى که هستند، اقامت و با مقدارى ثابت از صدقات معین زندگى کنند ... هیچ یک از فرزندانم حق شوهردادن دخترانم را ندارند، مگر به فرمان رضا(ع). اگر رضا ناخشنود بود و کسى بدین کار اقدام کرد، با خداوند و رسول و ولىاش مخالفت کرده و در مقام جنگ با حق برآمده است. اگر فرزندم رضا صلاح دانست، آنها را شوهر مىدهد و اگر نخواست نگه مىدارد. (18)
این مطلب اشاره ای اجمالی، به نقطه نظرات امام موسی بن جعفرعلیهماالسلام در باب تربیت فرزندان داشت. امید است پویندگان راه حق از این فرمایشات گهربار توشه ای برگیرند و در زمان مقتضی از آن استفاده نمایند.
پىنوشتها:
1- الکافى، ج6، ص 50.
2- مستدرک الوسائل، ج3، ص 558.
3- همان.
4- حیاة الامام موسى بن جعفر(ع)، ج 2، ص 430.
5- صبى عارم: بین العرام بالضم اى شرس (مجمع البحرین، ج6، ص113) و الشرس هو السیىء الخلق، بین الشرس (همان، ج 4، ص 78)؛ عرم عرامه: اشتد و خرج عنالحد (المنجد) در برخى کتب عرامه را تحمل سختى و مشقت کودک معنا کردهاند که به نظر مىرسد صحیح نباشد.
6- الکافى، ج6، ص 51.
7- مسند امام کاظم (ع)، ج 1، ص 481.
8- همان، ج3، ص7.
9- عیون اخبارالرضا(ع)، ص27.
10- الارشاد، ج 2، ص 244.
11- کشف الغمه، ج3، ص107.
12- الکافى، ج 6، ص 48.
13- در نسخه تهذیب و استبصار« دین» امتى ذکر شده. (تهذیب، ج6، ص 362 / استبصار، ج3، ص96.)
14- مسند امام کاظم (ع)، ج 2، ص 391.
15- تحف العقول، ص306.
16- بحارالانوار، ج 48، ص 100.
17- عیون اخبارالرضا، ص1716.
18- بحارالانوار، ج 48، صص276- 280.